تا حالا شده که در حین پرواز احساس کنید به سرعت بیشتری نیاز دارید یا شاید هم باید سرعت را کمی کنترل کنید؟
سرعت بهینه پرواز (Speed to Fly) به معنای تنظیم سرعت مناسب برای دستیابی به هدفی مشخص است. در این مقاله، ۶ اصل را بررسی میکنیم تا بتوانید انتخابی آگاهانه و مناسب داشته باشید.
اصول پایه
عملکرد گلاید (Glide) پاراگلایدر به نسبت نیروی بالابرنده (Lift) به نیروی پسا (Drag) بستگی دارد.
در سرعت تریم (Trim Speed) که معمولاً بهترین سرعت برای گلاید است، نیروی بالابرندهای که پاراگلایدر تولید میکند تقریباً ۹ برابر نیروی پسای وارد بر شما و بال است (در کلاس پیشرفته (Progression Class, mid EN B)).
از آنجا که نمیتوانید شکل بال خود را بدون خرید یک مدل با عملکرد بالاتر تغییر دهید، تنها راه برای بهینهسازی گلاید کاهش نیروی Drag است. این کار معمولاً در سرعت تریم و در حالتی که دستها کاملاً بالا قرار گرفته (Hands Up) به حداقل میرسد.
این در صورتی است که هوا کاملاً آرام باشد. اما زمانی که هوا شروع به حرکت کند، عوامل دیگری وارد معادله میشوند:
- نیروی بالابرنده (Lift)
- جریانهای نزولی (Sink)
- باد مخالف (Headwind)
- باد موافق (Tailwind)
همه این موارد بر نسبت گلاید (Glide Ratio) شما نسبت به زمین تأثیر میگذارند.
(Performance Data)
محاسبه زاویه گلاید (Glide Angle) و منحنیهای پلار (Polar Curves) پیچیدگی زیادی دارد. اما اگر مقادیر تقریبی را در نظر بگیریم، میتوانیم قوانینی استخراج کنیم که در عمل کاربردی باشند.
با توجه به تجربهی مجله کراس کانتری (Cross Country Magazine) مشخص شده که سرعتها معمولاً کمتر از چیزی هستند که انتظار دارید. این سرعتها بهعنوان سرعت هوایی نشان داد هشده (Indicated Airspeed) در سطح دریا کالیبره شدهاند (Calibrated to Sea Level)، اما برای محاسبات گلاید تنظیم نشدهاند، زیرا پرواز از ارتفاع صفر انجام نمیشود.
بنابراین، برای دقت بیشتر، سرعتها را با استفاده از مبدل سرعت هوایی Jerome برای ارتفاع ۱۰۰۰ متری تنظیم کردهایم و دمای متوسط تابستانی ۱۵ درجه سانتیگراد را در این ارتفاع در نظر گرفتهایم. این تغییرات باعث میشود که اعداد ارائهشده بهتر با شرایط واقعی شما هنگام بهینهسازی گلاید (Optimizing Glide) مطابقت داشته باشند.
| کلاس بال | سرعت تریم (km/h) | حداکثر سرعت (km/h) | گلاید در تریم | گلاید در حداکثر سرعت | نرخ نزول در تریم (m/s) | نرخ نزول در حداکثر سرعت (m/s) |
| پیشرفته (EN B) | ۳۶ | ۴۸ | ۹ | ۷ | ۱.۱۱ | ۱.۹۰ |
| کراسکانتری (EN B+) | ۳۶ | ۵۰ | ۹.۵ | ۷.۵ | ۱.۰۵ | ۱.۸۵ |
| عملکردی (EN C) | ۳۷ | ۵۳ | ۱۰ | ۸ | ۱.۰۳ | ۱.۸۴ |
| پیشرفته (EN D) | ۳۷ | ۵۶ | ۱۰.۵ | ۸.۵ | ۰.۹۸ | ۱.۸۳ |
| مسابقهای (CCC) | ۳۷ | ۶۲ | ۱۱ | ۹ | ۰.۹۳ | ۱.۹۱ |
تخمین زوایای گلاید (Glide Angles Estimation)
برای زاویه گلاید (Glide Angle)، ما تخمینی از مدلهای فعلی ارائه دادهایم. اما تجربهی واقعی نشان میدهد که حداکثر گلاید (Max Glide) در سرعت تریم (Trim Speed) و هوای آرام (Still Air) در بالهای کلاسهای مختلف، معمولاً کمتر از اعداد تئوری است و تفاوت آنها کمتر از چیزی است که در این مقادیر کلی مشاهده میشود.
این موضوع به دلیل تلاطم هوا (Turbulence) و همچنین انرژی پیچ و رول (Pitch and Roll Energy) در بالهای کلاس بالاتر است که نیاز به کنترل بیشتری دارند. این عوامل باعث میشوند که بهترین گلاید (Best Glide) کاهش پیدا کند، زیرا مدیریت این ناپایداریها دشوارتر بوده و تأثیر منفی بر عملکرد گلاید دارد.
ایمنی (Safety)
اگر برای اولین بار قصد دارید سرعت پاراگلایدر خود را افزایش دهید، حتماً این کار را در ارتفاع کافی (Good Height Clearance) و در شرایط هوایی آرام (Smooth Conditions) انجام دهید. این که بیمحابا اسپیدبار را بکشید و بعد خود را میان شاخههای درختان پیدا کنید، ایدهی خوبی نیست! شما به ارتفاع کافی نیاز دارید تا در صورت بروز شرایط غیرمنتظره، بتوانید واکنش مناسبی نشان دهید.
افزایش ناگهانی سرعت در نزدیکی زمین و در بادهای شدید تصمیم خطرناکی است. همچنین مراقب سایر خلبانان در اطراف خود باشید، مخصوصاً افرادی که زیر یا پشت سر شما قرار دارند.
نکات احتیاطی
دقت کنید! در امتداد عرضی بال، یک خط بیشینهی کشش (Max Tension Line) وجود دارد که همراه با زاویهی حمله (Angle of Attack) جابهجا میشود. این تغییر در کشش باعث میشود که بال شما هنگام افزایش سرعت (At Speed) پایدارتر به نظر برسد، اما در واقع، به دلیل کاهش زاویه حمله نسبت به جریان هوا، بیشتر در معرض فروپاشی (Blowing Out) قرار میگیرد.
۱- اصل اول: در باد مخالف، سرعت را افزایش دهید (into wind, speed up)
در یک مثال اغراق شده زمانی که سرعت باد برابر با سرعت تریم (Trim Speed) باشد، شما عملاً در جای خود، مثلاً بالای یک تپه، معلق میمانید. در این شرایط، افزایش سرعت باعث بهبود گلاید (Glide) نسبت به زمین میشود. شما شروع به حرکت به جلو میکنید و مسافت بیشتری را طی خواهید کرد، اما در عین حال، نرخ نزول (Sink Rate) شما افزایش یافته و زودتر به زمین میرسید؛ البته حداقل در جلوی تپه، نه پشت آن.
حال بیایید یک مثال واقعیتر را بررسی کنیم. فرض کنیم که شما با یک بال کلاس پیشرفته (Progression – EN B) در یک روز مناسب پروازی (Soaring) پرواز میکنید و سرعت باد تقریباً ۲۰ کیلومتر بر ساعت است. در چنین شرایطی، هنگام پرواز در خلاف جهت باد و بدون جریانهای بالابرنده، نسبت گلاید (Glide Ratio) کاهش مییابد، زیرا باد مخالف شما را بیشتر از نیمی از مسافتی که به جلو میروید، به عقب میراند. در این وضعیت، گلاید شما فقط ۴:۱ خواهد بود.

با استفاده از اسپیدبار (Speedbar)، سرعت شما تا ۱۲ کیلومتر بر ساعت افزایش مییابد، اما این کار باعث افزایش نرخ نزول (Sink Rate) میشود. این یک هزینه جانبی است که هرچه بیشتر شتاب بگیرید، شدت آن افزایش مییابد. اگر فرض کنیم که در هوای آرام، نسبت گلاید (Glide Ratio) شما از ۹ به ۷ کاهش مییابد، در شرایط باد مخالف (Headwind) مشاهده میکنید که با افزایش سرعت، گلاید شما بهبود نیافته است (خط سبز). اما ممکن است بتوانید با تنظیم دقیق موقعیت اسپیدبار در جایی بین دو مقدارصفر و ۱۰۰ (نصف اسپیدبار)، کمی عملکرد گلاید خود را بهبود دهید.
یک حد آستانه تعیین کنید:
- زمانی که باد مخالف (Headwind) به ۲۰ کیلومتر بر ساعت میرسد، شما آزادی انتخاب دارید. به عبارت دیگر، اگر GPS شما سرعت ۱۶ کیلومتر بر ساعت را نشان میدهد، میتوانید اسپیدبار (Speedbar) را به طور کامل یکشید بدون اینکه عملکرد گلاید شما کاهش یابد.
- اگر هدف شما ماندن در شرایط فعلی است یا در خطوط ترمال (Lift Lines) قرار گرفتهاید و میخواهید این موقعیت را حفظ کنیداز اسپید بار استفاده نکنید تا در سرعت تریم (Trim Speed) باقی بمانید.
- اگر یک مسافت طولانی (Long Transition) پیش رو دارید، استفاده از نصف اسپیدبار (Half Bar) میتواند کمی کمک کند.
زمانی که باد مخالف (Headwind) کمتر از ۲۰ کیلومتر بر ساعت باشد، معمولاً نیازی به استفاده از اسپیدبار (Speedbar) نیست، زیرا احتمالاً عملکرد گلاید (Glide Performance) شما را کاهش میدهد. اما از این سرعت به بعد، استفاده از اسپیدبار ضروری میشود. هنگامی که باد بسیار قوی باشد (۳۰ کیلومتر بر ساعت)، استفاده از اسپیدبار مزیت محسوسی در پرواز ایجاد میکند.
۲- اصل دوم: در جریانهای نزولی ، سرعت را افزایش دهید (in sink, speed up)
در هوای نزولی (Sink)، هرچه بیشتر در آن بمانید، احتمال اینکه به زمین نزدیکتر شوید بیشتر است. واکنش شما به این وضعیت بستگی به نوع جریان نزولی دارد که در آن قرار گرفتهاید. چه چیزی باعث ایجاد این جریان نزولی شده است؟
اگر در ارتفاع پایین هستید، باید تمام تمرکز خود را روی کنترل بال (Glider Handling) و شناسایی مناطق خطرناک که در آنها باد از روی زمین عبور میکند، معطوف کنید. ممکن است جریان نزولی (Sink) به دلیل یک منطقهی تحریک ترمال (Thermal Trigger Zone) در نزدیکی شما ایجاد شده باشد، بنابراین به نشانههای بصری برای یافتن جریانهای بالابرنده (Lift) توجه کنید: پرندگان، ذرات معلق، گرد و غبار، بوها و سایر سرنخهای محیط.
اگر در ارتفاع بالا هستید و تصمیم دارید از یک منطقهی مورد انتظار جریان نزولی (Sink) عبور کنید، باید از قبل برای شرایط جدید برنامهریزی کنید. منتظر نمانید تا در میانهی شرایط قرار بگیرید و سپس تصمیم بگیرید. این تنها به آمادگی برای مقابله با یک (Collapse) مربوط نمیشود، بلکه شامل برنامهریزی برای نقطهی هدف بعدی نیز هست: به کدام خطالراس (Ridge) خواهید رسید؟ چه ارتفاعی را میخواهید حفظ کنید؟ در چه نقطهای باید اسپیدبار (Speedbar) را رها کنید و روی (Low Save) تمرکز کنید؟ بهترین نقطهی تحریک ترمال (Trigger) که به آن میتوانید برسید کجاست؟
فرض کنیم که دوباره در حال پرواز با یک بال کلاس B هستیم. در شرایطی که هوا با نرخ ۱.۳ متر بر ثانیه در حال نزول (Sink) باشد، واریومتر (Vario) در سرعت تریم (Trim Speed) مقدار ۲.۴- متر بر ثانیه را نشان خواهد داد. این شرایط باعث کاهش نسبت گلاید (Glide Ratio) به ۴.۲ میشود. افزایش سرعت تا حداکثر اسپیدبار (Speedbar) نیز همان نسبت گلاید ۴.۲ را حفظ میکند، اما شما مسیر را با سرعت بیشتری طی خواهید کرد.

بنابراین، آستانهی نزول (Sink Threshold) مقدار ۱.۳- متر بر ثانیه است. در این شرایط، نسبت گلاید (Glide Ratio) تقریباً در سرعت تریم (Trim Speed) و حداکثر سرعت با اسپیدبار (Full Speedbar) یکسان خواهد بود و تنها در نصف اسپیدبار (Half Bar) کمی بهبود مییابد. بنابراین، بسته به شرایط پرواز، میتوانید گزینهی مناسب را انتخاب کنید.
اگر شدت نزول افزایش پیدا کند، از این نقطه به بعد، استفادهی بیشتر از اسپیدبار (Speedbar) توصیه میشود. همچنین، منطقی است که مقدار آستانهی نزول واریومتر (Vario Sink Threshold) را روی ۲.۴- متر بر ثانیه تنظیم کنید تا در زمان ورود به این شرایط، هشدار دریافت کنید.
در بالهای کلاس بالاتر افزایش سرعت تأثیر کمتری بر افزایش نرخ نزول (Sink Rate) دارد. در این حالت، آستانهی نزول (Sink Threshold) به ۰.۷- متر بر ثانیه کاهش مییابد (که روی واریومتر (Vario) مقدار ۱.۷- متر بر ثانیه نمایش داده میشود).
به همین دلیل، بسیاری از خلبانان حرفهای در بیشتر شرایط با اسپیدبار کامل (Full Bar) پرواز میکنند، زیرا میتوانند با سرعت بیشتری از مناطق نزولی ضعیف (Mild Sink) عبور کنند، بدون اینکه نسبت گلاید (Glide Ratio) کاهش یابد.
۳- اصل سوم: در باد موافق با سرعت تریم پرواز کنید (with a tailwind, glide at trim)
این یکی از رایجترین شرایط در پرواز مسافت (XC) است، زیرا بیشتر خلبانان سعی میکنند تا حد امکان در جهت باد (Tailwind) پیش بروند. اگر منطقهای بدون جریان نزولی (Sink) و فقط با باد موافق داشته باشید، افزایش سرعت باعث کاهش عملکرد گلاید (Glide) شما میشود. با یک باد موافق ۲۰ کیلومتر بر ساعت، میتوانید آستانهی نرخ نزول (Sink Rate) را در واریومتر (Vario) روی -۳.۷ متر بر ثانیه (نزول واقعی -۲.۶ متر بر ثانیه) تنظیم کنید، قبل از اینکه به نقطهای برسید که استفاده از اسپیدبار (Speedbar) بدون افت عملکرد گلاید باشد.
۴- اصل چهارم: ترکیب جریان نزولی و باد مخالف؟ سرعت را زودترافزایش دهید. sink and headwind? Speed up sooner
گاهی اوقات لازم است در برابر باد مخالف (Headwind) پرواز کنید، و در این شرایط، هم باد مخالف و هم جریان نزولی (Sink) بهطور همزمان تأثیر میگذارند. این وضعیت بهویژه در ابتدای پرواز، زمانی که در نزدیکی تپه هستید و سعی دارید در جهت باد مخالف حرکت کنید تا مناطق صعودی بهتری را در جلوی تپه پیدا کنید، اهمیت دارد.
برای مثال، زمانی که باد مخالف ۱۰ کیلومتر بر ساعت و نرخ نزول ۰.۷ متر بر ثانیه باشد (GPS شما سرعت ۲۶ کیلومتر بر ساعت و واریومتر مقدار ۱.۸- متر بر ثانیه را نشان میدهد)، در شرایطی قرار دارید که میتوانید بسته به نیاز، ۱- از سرعت تریم، ۲- اسپیدبار نیمه یا ۳- اسپیدبار کامل استفاده کنید، زیرا تفاوت چندانی در نتیجه نخواهد داشت. در بیشتر روزها، نزدیک به تپهها مقداری باد وجود دارد و معمولاً هنگام گلاید، کمی نزول را تجربه خواهید کرد. بنابراین، در اکثر مواقع برای داشتن بهترین عملکرد گلاید، استفاده از اسپیدبار نیمه یا حتی بیشتر توصیه میشود.
برای بالهای کلاس بالا ، زمانی که باد مخالف ۸ کیلومتر بر ساعت باشد و نرخ نزول تنها ۰.۳ متر بر ثانیه باشد، استفاده از اسپیدبار نیمه یا حتی تمام اسپیدبار کاملاً منطقی و توجیهپذیر خواهد بود.
اگر باد مخالف ۲۰ کیلومتر بر ساعت باشد و نرخ نزول ۱.۳ متر بر ثانیه، که یک ترکیب رایج از باد مخالف و جریان نزولی است، بهترین گزینه استفادهی کامل از اسپیدبار (Speedbar) خواهد بود. در این شرایط، گلاید در سرعت تریم (Trim Speed) بسیار ضعیف و حدود ۱.۹ است، اما با استفاده از اسپیدبار کامل میتوان آن را به ۲.۴ افزایش داد که تفاوت چشمگیری ایجاد میکند!
در این شرایط، برتری یک بال کلاس EN D مشخص میشود، زیرا گلاید در حالت شتابگرفته به ۳.۲ میرسد. اما همچنان پروازی نرم و راحت نخواهد داشت!

۵- اصل پنجم: سرعت بهینه پرواز (Speed to Fly)
MacCready یکی از خلبانان پاراگلایدر بود که به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه میتوان بهطور کارآمد در یک توده هوایی پرواز کرد.
حلقه مککردی (MacCready’s Ring) ابزاری است که به خلبانان نشان میدهد در یک منطقه خاص از هوای بالابرنده (Lift) یا نزولی (Sink) با چه سرعتی پرواز کنند.
بهطور کلی، در شرایط بالابرنده (Lift) باید سرعت را کاهش داد و در شرایط نزولی (Sink) سرعت را افزایش داد. اما ایده مککردی این بود که به دلیل انتظار برای صعود بعدی، باید سریعتر پرواز کرد.
این نظریه به این دلیل کارآمد است که اگر زودتر به منطقه صعود بعدی برسید، زودتر اوجگیری میکنید. در نتیجه، وقتی رقبای شما به همان نقطه میرسند، شما از قبل ارتفاع بیشتری گرفتهاید و در موقعیت بهتری قرار دارید.
مثال مقایسهای بین دو خلبان با سرعتهای مختلف
| خلبان | ارتفاع شروع (متر) | سرعت (km/h) | مدتزمان طی ۱ کیلومتر (ثانیه) | نرخ نزول (m/s) | میزان کاهش ارتفاع در هوای آرام (متر) | ارتفاع بهدستآمده در نرخ صعود ۵ m/s (متر) | ارتفاع نهایی (متر) |
| A | ۱۰۰۰ | ۳۶ | ۱۰۰ | ۱.۲۵ | ۱۲۵ | ۰ | ۸۷۵ |
| B | ۱۰۰۰ | ۴۸ | ۷۵ | ۲.۰۵ | ۱۵۴ | ۱۲۵ | ۹۷۱ |
در شرایط هوای آرام، گلاید (Glide) در حداکثر سرعت در ابتدا ضعیفتر به نظر میرسد، اما با رسیدن سریعتر به منطقهی صعود، میتوان ۱۲۵ متر ارتفاع به دست آورد و مدت بیشتری در حال اوجگیری ماند.
نتیجه: خلبانی که سریعتر پرواز کرده است، زودتر به جریان بالابرنده (Lift) میرسد و شروع به اوجگیری میکند، در حالی که سایرین هنوز در مسیر رسیدن به آن نقطه هستند. این مزیت باعث میشود که این خلبان در موقعیت بهتری نسبت به رقبا قرار بگیرد.

خطر این روش این است که اگر برای مقابله با باد مخالف (Headwind) سرعت را افزایش دهیم، سپس برای عبور از جریان نزولی (Sink) سرعت بیشتری اضافه کنیم، و باز هم برای رسیدن به صعود بعدی سرعت را افزایش دهیم، ممکن است در نهایت با حداکثر سرعت به سمت زمین فرود بیاییم ولند کنیم، بهخصوص اگر ترمال (Thermal) موردنظر در دسترس نباشد یا از دست برود.
آنچه مورد نیاز است، حفظ تعادل است. باید بدانید چه زمانی سرعت را کاهش دهید و چه زمانی سرعت را افزایش دهید مانند خروج از جریان نزولی (Sink) برای یافتن یک مسیر بالابرنده (Lifty Line). بهترین خلبانان رویکردی دقیقتر و حسابشدهتر دارند تا بهترین عملکرد را از بال خود بگیرند، بهجای اینکه صرفاً بدون فکر اسپیدبار (Speedbar) را تا انتها بکشندد.
هر پرواز چالشهای خاص خود را دارد. شرایط پیش رو را تجزیه و تحلیل کنید. آیا مطمئن هستید که یک ترمال (Thermal) دیگر پیدا خواهید کرد؟ شاید بهتر باشد مسیر خود را تغییر دهید، به سمت باد (Upwind) حرکت کنید یا مدتی در یک جریان صفر (Zero Sink) باقی بمانید.
نظریهی سرعت بهینه پرواز (Speed to Fly) تنها زمانی کارایی دارد که شما مستقیماً وارد هستهی ترمال (Core) شده و صعود کنید. خلبانی که با سرعت کمتر پرواز میکند، فقط چند ثانیه عقبتر از شماست و اغلب میتواند مستقیماً به بهترین بخش ترمال برسد. به همین دلیل است که بالهای کلاس پایینتر (Lower Class Wings) گاهی میتوانند از خلبانانی که بالهای با عملکرد بالا (High Performers) دارند، پیشی گرفته و ارتفاع بیشتری به دست آورند.
صعود بهتر اغلب مزیت بیشتری نسبت به گلاید سریعتر دارد، اما این بستگی به مدتزمانی دارد که در هر بخش از پرواز خود صرف میکنید. زمانی که پروازهای خود را مرور میکنید، متوجه میشوید که بیشتر وقت خود را روی کدام بخش گذاشتهاید، و همانجا باید تمرکز بیشتری داشته باشید.
اگر به طور مداوم پروازهای مسافت و طولانی انجام میدهید و میخواهید حداکثر مسافت ممکن را در یک روز طی کنید، باید کمی سریعتر از «بهترین گلاید» پرواز کنید. سادهترین راه برای انجام این کار، کاهش آستانههای پیشنهادی (باد مخالف، نزول) بر اساس اطمینان شما از وجود یک ترمال قوی در جلو است.
اگر به طور مرتب پروازهای طولانی انجام میدهید و میخواهید بیشترین مسافت ممکن را در یک روز طی کنید، بهتر است کمی سریعتر از (Trim Speed) پرواز کنید.
۶- اصل ششم – سبک خود را بسازید Develop your style
یک محدودیت فیزیکی برای مدت زمانی که میتوانید اسپیدبار (Speedbar) را نگه دارید وجود دارد. استفاده از آن نیاز به تمرکز و دقت دارد و میتواند از نظر ذهنی خستهکننده باشد. بیشتر گلایدها فقط چند دقیقه طول میکشند، مگر اینکه ارتفاع زیادی داشته باشید و هدف مشخصی برای رسیدن به آن در نظر گرفته باشید.
مزایای استفاده از اسپیدبار در شرایط عادی چندان زیاد نیست، مگر اینکه با جریانهای نزولی (Sink) شدید یا بادهای قوی روبهرو شوید. بنابراین، لازم نیست بیش از حد نگران موقعیت دقیق اسپیدبار باشید، بلکه مهمتر این است که روی مسیر پروازی خود تمرکز کنید. اگر شرایط آشفته شد یا ارتفاعتان کم شد، بهتر است سرعت را کاهش دهید و کنترل بیشتری روی پرواز داشته باشید.
داشتن یک سری قوانین از پیش تعیینشده برای خودتان میتواند به شما در تصمیمگیری سریع کمک کند، بهطوری که در شرایط خاص نیازی به فکر کردن یا محاسبهی دقیق نداشته باشید، بلکه فقط به برنامهای که از قبل مشخص کردهاید عمل کنید.
برخی از پاراگلایدرها این فرآیند را آسانتر میکنند. برای مثال، در برخی مدلهای Advance یک نشانگر Speed-to-Fly روی رایزرها وجود دارد که به شما سرعت بهینهی پرواز را در شرایط باد مخالف (Headwind) یا نرخ نزول مشخص (Sink Rate) نشان میدهد. همچنین، برخی از ابزارهای پروازی میتوانند سرعت مناسب برای پرواز را پیشنهاد دهند
بسیاری از ابزارهای پروازی نسبت گلاید (Glide Ratio) شما را نسبت به سطح زمین نمایش میدهند. شما میتوانید با تغییر سرعت، این نسبت را بهینه کنید، اما دقت این دستگاهها همیشه درست نیست زیرا جریانهای هوایی دائماً در حال تغییر هستند، همانطور که نسبت گلاید نیز متغیر است.
سعی کنید دستورالعملهایی را برای خود تنظیم کنید که با سبک پرواز شما سازگار باشد و با ویژگیهای بال (Wing) شما هماهنگی داشته باشد.
